حسین اسرافیلی از شاعران دفاع مقدس، در سال 1330 در تبریز متولد و تا حدود 9 سالگی در آنجا ساکن بود، پس از آن به تهران نقل مکان کرد. برای اولین بار دو اثر از او در مجله نوجوانان (سال 48) چاپ شد.
به گزارش گروه فرهنگی سراج24؛ اولین اثر مستقل او کتاب تولد در میدان است که در سال 64 بهوسیله حوزه هنری چاپ و منتشر شد. او تحصیلاتش را تا سطح دیپلم ادبیات ادامه داده و با حوزه هنری از ابتدای تشکیل تا کنون همکاری داشته است. فعالیتهای دیگر او شامل: مسئول فرهنگی نشریه پیام انقلاب (60 تا 69)، مسئول فرهنگی نشریه کار و کارگر، عضو شورای شعر بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس، عضو شورای شعر وزارت ارشاد و عضو شورای شعر سازمان صدا و سیما میباشد. او در سال 66 جزو شاعران برگزیده وزارت ارشاد و در سال 78 یکی از شاعران برگزیده 20 سال انقلاب بوده است. از میان آثار او «تولد در میدان» اثر برگزیده دفاع مقدس در یک دوره 10 ساله بوده است، همچنین گزیده ادبیات معاصر شماره 5 (انتشارات نیستان) به زبان عربی ترجمه و چاپ شده است. با ایشان در خصوص وضعیت شعر دفاع مقدس به گفتگو پرداختهایم.
آقای اسرافیلی به اعتقاد شما وضعیت شعر دفاع مقدس در جبهه قرهنگی انقلاب اسلامی چگونه است؟
به اعتقاد من فاصله زیادی وجود ندارد؛ یعنی تفکر انقلاب اسلامی در شعر دفاع مقدس کاملا خودش را نشان داده و شعر انقلاب به عنوان محمل خوبی برای انتقال این مفاهیم موفق بوده و امروز هم کسانی که حتی آن موقع به دنیا نیامده بودند برای انتقال این مفاهیم تلاش میکنند و شعر می سرایند.
یعنی نقطه ضعفی در این زمینه وجود ندارد؟
ببنید نمیتوان گفت که نقطه ضعفی وجود دارد، ما باید توجه داشته باشیم که الان صحبت از مفاهیم عینی آن جریانات شاید خیلی موضوعیت نداشته باشد و جامعه با آن مفاهیم نتواند ارتباط برقرار کند. می دانید خیلی چیزها در کنار هم باید قرار بگیرد تا در انتقال مفهوم موفق باشد و خودش را نشان دهد امروزه دیگر مصداق های عینی آن جریان شاید در جامعه کاربرد نداشته باشد و تاثیرگذار هم نباشد پس باید به نوع دیگری شعر دفاع مقدس را سرود.
به نظر من، ما در ورای آن مصداقهای عینی و در ورای آن حرکتهایی که صورت گرفته یک مفاهیم، ارجمندیها، اندیشهها و آرمانهایی داشتیم که در آن زمان جوانان ما را آن اندیشهها و آرمانها به جبهه کشاند و آنها برای رسیدن به آن آرمانها جان خودشان را کف دست گذاشتند و به جبهه رفتند. پس ما الان به آن آرمانها و اندیشهها نیاز داریم؛ اگر ما امروز بتوانیم در شعر و ادبیاتمان آن فرهنگ و اندیشهها را محقق کنیم تا نمود پیدا کند و شعرمان در ورای این کلمات به یک نخ نامرئی وصل شود قطعا به آن باورها خواهیم رسید.
بر این اساس من فکر کنم شعر دفاع مقدس جدایی از آن اوایل کار که نیاز بود از شاعرانگی آن کم کند و به شعارهای انقلاب بپردازد و برای تاثیر گذاری بر عموم جامعه و رزمندگان یک مقدار شعاری عمل کند؛ در بقیه زمانها خوب کار کرده و الان هم خوب کار میکند ولی امروزه دیگر چون از آن شعارها فاصله گرفتهایم هرچه به شاعرانگی کار توجه کنیم قطعا موفقتر خواهیم بود.
امکانش هست در این زمینه مصداقیتر صحبت کنید؟
ببنید یک موقع هست که ما میگوییم "باران می بارد" با این عبارت، یک جمله خبری را گفتهایم. یک موقع میگوییم "ابرها میگریند" که اینجا شعر گفتهایم و به شاعرانگی نزدیک شدهایم و شاعرانه اندیشیدهایم. یک زمان است که میگوییم به قول مرحوم شهربار "وقتی ابرهای سفید پیراهنشان را میچلانند" اینجا دیگر خیلی شاعرانه شده است پس ما هرچه بتوانیم بیانمان، نگاه مان و تصویرهایمان را در شعر دفاع مقدس به شاعرانگی نزدیک کنیم و به زوایای نامکشوف نزدیکتر شویم و آنها را کشف کیم قطعا موفق خواهیم بود؛ اما اگر بخواهیم با زبان با موضوعات تکراری و بیان تکراری کار کنیم قطعا ناموفق خواهیم بود و کار ما کار بیموردی خواهد بود و تلاشمان ابتر خواهد ماند.
به نظر شما که از شاعران نام آشنای دفاع مقدس انقلاب هستید برای بهتر شدن وضعیت شعر انقلاب چه کار باید کرد؟
شعر دفاع مقدس به اصطلاح طالب خودش را دارد، خیلیها از نظر فکری و تفکر و اندیشه به این جبهه وابستهاند ولی برخی از آنها تفکر و نگاهشان اصلا دینی نیست، حتی بعضیها برای اهل بیت هم شعر میگویند؛ اما چون زوایه دید و اندیشه هایشان عاشورایی نیست همان شعر عاشقانه ای که در خیابان برای دوست دختر میگویند را برای امام تعبیر میکند؛ یعنی نگاهها عاشقانه سطحی است؛ مثلا برای حضرت ابوالفضل (ع) شعر میگویند و در آن قربان چشمان شهلایت را بیان میکنند در حالی که حضرت ابوالفضل (ع) برای اینکه مطیع محض امام روزگار خودش بوده ابوالفضل شده است. شعر دفاع مقدس هم دقیقا همینطور است.
بعضی از دوستانمان یک شعر عاشقانه کاملا زمینی را میسرایند بعد میگویند این شعر برای همسران شهدا گفته شده ولی میبینیم این شعر برای معشوق گفته شده است.
یکسری مجامع و انجمنهای شعر در جامعه هستند که زیرنظر برخی از سازمانها فعالیت میکنند. اگر آنها را مطالعه کنید میبینید که شعرها چقدر بوی تنانگی میدهد، تصاویر لب و بوسه و تن در این شعرها خیلی دیده میشود. خب اینها میخواهند. شعر را به سمت و سوی هوا و هوسها میکشند، پس مسئولین ما وقتی که میخواهند برای این انجمنها مسئول تعیین کنند باید متوجه باشند که این فرد خودش تفکر متعهدانه داشته باشد. ببنید این مدل شعرها رونق پیدا نمیکند در برخی مکان ها آدم میبیند کسانی که مسئول آن انجمن هستند خودشان باوری در خصوص دفاع مقدس ندارند.
من در هفته دفاع مقدس جایی دعوت شدم دیدم انجمن یکی از اعضا را با تعاریف خوبی دعوت کرد تا شعر برای دفاع مقدس بخواند. ایشان آمدند و شعری که خواندند اشکالات وزنی داشت، سطحی و ضعیف بود و هیچ ارتباطی به دفاع مقدس نداشت یک شعر زمینی، عاشقانه، ضعیف و سست. خب وقتی کسی که انجمن شعر اداره میکند تشخیص نمیدهد که این شعر اشکالات وزنی دارد و شاعرانگی ندارد؛ چگونه میخواهد انجمن را مدیریت کند و پس کسانی که به این انجمن میآیند باید تفکر دینی تعهد و تفکر دفاع مقدس و اهداف و آرمان های انقلاب را داشته باشد.
یعنی شما فکر میکنید عمده مشکلات شعر دفاع مقدس به عملکرد مسئولین برمی گردد؟
ببیند متاسفانه مسئولین فرهنگی آدمهای فرهنگی نیستند. این همه رایزن فرهنگی از اول انقلاب تاکنون به کشورهای دیگر فرستادهایم ولی واقعا این افراد آدمهای فرهنگی نبودهاند و این نقاط ضعف ماست، این ادبیات و شعر دفاع مقدس را چه کسانی باید خارج از کشور معرفی کنند باید رایزنان فرهنگی ما بتوانند زمینههای حضور شاعران دفاع مقدس و انقلاب را در کشورهای دیگر فراهم کنند تا شعر ما در همه کشورها شناخته شود.
البته خود شاعران جوان دفاع مقدس که تب و تابهای دوران جنگ را ندیده اند، بهتر است که با مطالعه زندگینامه شهدا و خاطرات رزمندگان، بسیاری از زوایای نامکشوف و مغفول شعر دفاع مقدس را بیابند و درک کنند.